اهميت همگرايي در ايجاد حماسه سياسي و اقتصادي

بر طبق نظريه همگرايي كلارك كر ، صنعتي شدن نيروي عمده شكل دهنده دنياي امروز است كه در راستاي آن، جوامع، از برخي جهات به يكديگر شبيه مي شوند. به عقيده او، "منطق صنعت گرايي" باعث مي شود توسعه اجتماعي، يك سلسله تغييرات معين در نهادهاي اجتماعي را پديد آورد. بعدها نظريه او به خاطر محدوديت هايش به چالش كشيده شد؛ از آن جمله كه هرچند صنعتي شدن تأثير فراگيري دارد، اما تنها يكي از تأثيراتي است كه به توسعه جوامع مدرن شكل مي دهد.
همگرايي را در هر دو منظر نامگذاري سال 1392 توسط رهبر معظم انقلاب چه از نظر منظر اقتصادي و منظر سياسي مي‌توان مشاهده كرد. از منظر اقتصادي، نظريه همگرايي به يك رشته سياست‌هايي اطلاق مي‌شود كه محدوديت‌هاي تجاري و موانع و تبعيضات موجود بر سر راه روابط اقتصاد بين‌الملل را حذف و يا به حداقل ممكن تقليل دهد. هدف از همگرايي اقتصادي، گسترش توليد جهاني و به تبع آن، تخصص در توليد داخلي، كسب درآمدهاي ارزي، كاهش هزينه‌هاي توليد در سطح منطقه، افزايش تجارت، صرفه‌جويي در منابع كمياب داخلي، توزيع بهينه درآمد، افزايش كارايي در توليد و تجارت، افزايش سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي و استفاده از مزيت‌هاي نسبي مي‌باشد. البته از جهتي ديگر همگرايي اقتصادي به دنبال آزادسازي تجاري است و در نهايت ايده «جهاني شدن اقتصاد» را در سر مي‌پروراند. مي توان با پشت سرگذاردن تحريم ها و برقرري روابط مناسب بين المللي با كشورهاي دوست و كشورهاي اسلامي و علي الخصوص كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد كه ايران به عنوان رئيس آن مي باشد، با ايجاد همگرايي در تجارت بين المللي راه را براي شكوفايي اقتصادي هموار نمود. اكنون اتحاديه اروپا تنها بلوك اقتصادي و تا اندازه‌اي سياسي منطقه‌اي است كه نسبتاً از نفوذ و نقش‌آفريني آشكار جهاني برخوردار است. در حقيقت، روند همگرايي اقتصادي و سياسي موجود ميان دول اروپايي عضو اين اتحاديه، در مباينت با اصول و قواعد حاكم بر سياست بين‌الملل كه از بافت رئاليستي برخوردار هستند، به سر مي‌برد. در بخش همگرايي اقتصادي، اتحاديه اروپا توانسته است در مقام يك قدرت جهاني ظاهر شده و به واسطه اين جايگاه، نقش مؤثر و تعيين‌كننده‌اي در نظام تصميم‌گيري بين‌المللي در قلمرو اقتصاد داشته باشد. هم‌اكنون اتحاديه اروپا بزرگ‌ترين معامله‌گر تجاري جهاني است. جنبش عدم متعهدها نيز مي تواند با استفاده از تجارب اتحاديه اروا و با استفاده از همگرايي منطقه اي در اقتصاد و سياست نقش مهمي در توسعه كشورهاي عضو ايفا كند.
از منظر سياسي بايد همه واحدهاي سياسي كشور و تمامي احزاب به طور داوطلبانه از اعمال اقتدار تام خويش براي رسيدن به هدف‌هاي مشترك صرفنظر كرده از يك قدرت فوق ملي به نام رهبري پيروي كنند. همچنين تعامل و ايجاد رابطه صلح‏ آميز ميان اقشار مختلف جامعه و سياستمداران و احزاب مختلف در يك كشور و روابط بين المللي دولت با ساير كشورها در عصر كنوني كه بسياري از معادلات سياسي را متأثر ساخته و فاصلة ميان ملت‏ها و دولت ها را به حداقل ممكن تقليل داده است،‌ امري اجتناب‏ ناپذير و از ضروريات مي باشد. بسياري از مسائل از جمله مسائل اجتماعي، اقتصادي و سياسي، زمينه‌ساز اختلافاتي است كه مانع از همگرايي احزاب، رجال سياسي و قواي سه گانه است كه بايد با نگاهي ملي به مسائل از بروز اين اختلافات جهت رسيدن به همگرايي سياسي و اقتصادي جلوگيري نمود.
نامگذاري حماسه سياسي و حماسه اقتصادي توسط رهبر انقلاب به گونه اي هوشمندانه است كه پس از بررسي ها و به زعم نگارنده بدون همگرايي سياسي و برقراري شاخص‏ هاي آن، همگرايي اقتصادي امكان‏پذير نيست. تجربه‌ همگرايي‏ هاي موفق و "مؤثر" نشان داده‏اند كه قبل از آن،‌ كشورها مبادرت به ايجاد همگرايي سياسي ميان خود مبادرت ورزيده و بسياري از اختلافات تأثيرگذار را حل و فصل نمودند و شايد به جرأت بتوان ادعا كرد كه بدون همگرايي سياسي،‌ كشورها هرگز نخواهند توانست از همگرايي اقتصادي پايدار و دامنه‏دار برخوردار شوند. كشورهاي عضو « آ سه آن » قبل از ايجاد همگرايي اقتصادي، سال‏ ها براي ايجاد يك همگرايي سياسي موفق تلاش كردند و بالاخره،‌ پس از موفقيت نسبي در برقراري شاخص ‏هاي همگرايي سياسي، يك همگرايي "مؤثر" اقتصادي را پايه‏ريزي كردند. هر چند انديشه همگرايي از اوايل قرن نوزدهم در اروپا شروع شد ولي تا قبل از جنگ جهاني دوم، بسياري از موضوعات همگرايي منطقه‎اي محصول تفكر گروه‎هاي سياسي بود. پس از جنگ، انديشة حكومت جهاني، ذهن بسياري از متفكرين و نظريه پردازهاي غربي را به خود مشغول كرد. اما امروزه، نظريه همگرايي را تنها در قالب يك نظريه سياسي نبايد پنداشت كه بايد بخش مهمي از راهبرد ديپلماسي كشورها باشد. همانگونه كه روابط اقتصادي و مبادلات انر‍ژي سه جانبه ميان جمهوري اسلامي ايران، تركيه و جمهوري آذربايجان را مي توان نمونه اي از تلاش در جهت همگرايي اقتصادي تصور كرد كه منجر به روابط سياسي خوبي بين اين كشورها شده است.
دولت و ملت ايران با مبنا قرار دادن نامگذاري سال 1392 و در نظر گرفتن سياست هاي كلان و نامگذاري هاي چند سال اخير در خصوص مسائل سياسي و و اقتصادي همانگونه كه مصدق با ملي كردن صنعت نفت به يك حماسه سياسي و اقتصادي در تاريخ ايران معاصر دست زد دوره اي كه شرايط در آن بسيار مشابه با شرايط فعلي بود و تحريم نفت ايران از سوي انگليس منجر به آن شده بود كه شرايط اقتصادي كشور بسيار وخيم باشدو با تكيه بر شرايط منطقه اي و استعدادهاي موجود در ايران مي توانند زمینه ساز شوند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392 | 9:56 | نویسنده : محمد امین لاریان |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.